۸ نتیجه برای دانشگاه
مراد تقوی، دکتر علی تاجدینی، سیده صغری آرائی،
دوره ۴، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: میزان موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف ارتباط مستقیمی با عملکرد مدیران آن سازمان دارد، برای گریز از ارزش یابی ذهنی ضروری است در کنار توجه به معیارهای کاری، اخلاقی و ارزشیابی، عوامل موثر بر عملکرد سازمانی نیز مطالعه گردد. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر عملکرد مدیران ستادی دانشگاه علوم پزشکی مازندران با استفاده از فرآیند سلسله مراتبی AHP پرداخته است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران ستادی دانشگاه علوم پزشکی مازندران به تعداد ۲۰ نفر ونمونه گیری از نوع سرشماری و ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. نرخ ناسازگاری محاسبه شده برای پرسش نامه ها ۰۷/۰ برآورد و برای تعیین روایی این ابزارها از روایی صوری و محتوایی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک سلسله مراتبی AHP استفاده شد.
یافته ها: مهمترین معیارهای مرتبط با عوامل فردی موثر برعملکرد مدیران ستادی دانشگاه:بر اساس نتایج حاصل آراستگی ظاهر دارای بالاترین الویت و بعد از آن به ترتیب رعایت شعائر، اخلاق و رفتار ، فن بیان و سخن گفتن، ... میباشد.
مهمترین معیارهای مرتبط با عوامل انسانی : بر اساس نتایج حاصل شرکت در فعالیت های اجتماعی سازمان دارای بالاترین الویت و بعد از آن به ترتیب .ایجاد محیط برد - برد ، ... میباشد.
مهمترین معیارهای مرتبط با عوامل فنی: بر اساس نتایج حاصل شرکت در ریسک پذیری دارای بالاترین الویت و بعد از آن به ترتیب به روز بودن دانش و اطلاعات و بکارگیری فناوریهای نوین ، .... میباشد .
مهمترین معیارهای مرتبط با عوامل ادراکی: بر اساس نتایج حاصل داشتن تفکر سیستمی دارای بالاترین الویت و بعد از آن به ترتیب به حل کننده مشکلات ، قدرت تصمیم گیری، توانایی پیش بینی پیامدها ، ... میباشد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان داد که مهمترین عامل موثر برعملکرد مدیران مهارتهای فردی است و بعد از آن به ترتیب مهارت فنی، انسانی و ادراکی میباشد.
سیّده حمیده سلیم بهرامی، حسین احمدی، فاطمه ذبیحی حاجیکلایی، حسن محمودی صاحبی،
دوره ۴، شماره ۸ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: کارکنان مهم ترین سرمایهی سازمان ها هستند، امروزه توجه به کیفیت زندگی کاری آنان که بیش از یک سوم زندگی خود را صرف سازمان می کنند دارای ارزش و اهمیت فوق العاده ای است. هدف اصلی این پژوهش «بررسی رابطه بین ساختار سازمانی با کیفیت زندگی کاری کارکنان زن دانشگاه های آزاد اسلامی» بوده است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بوده، جامعۀ آماری آن کلیه کارکنان زن دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد ۳۷۷ نفر می باشد که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، از طریق روش نمونهگیری تصادفی طبقهای تعداد ۱۹۱ نفر انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه ساختار سازمانی و کیفیت زندگی کاری استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون) انجام شد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که بین ساختار سازمانی و ابعاد آن با کیفیت زندگی کاری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین مؤلفه های ساختار سازمانی (به ترتیب رسمیت، سلسله مراتب اختیار، و تمرکز) پیش بینی کنندههای معناداری برای کیفیت زندگی کاری بودند. این پژوهش یک بررسی مقدماتی در این زمینه به شمار می رود و بی گمان یافته های تکمیلی و پژوهش های آینده می توانند نکات تازه ای را در این باره آشکار سازند.
وحیده دل بهاری، امیر عبدی،
دوره ۴، شماره ۱۰ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از ابزارهای مناسب برای ایجاد سازمانی پویا و هدفمند که در محیطی پرمخاطره به همراه محدودیت منابع طبیعی و مشکلات استفاده از نیروی انسانی بتواند پایداری و ماهیت رقابتی خود را حفظ کند، به کار گرفتن الگوهای مدیریتی نو به ویژه مدیریت کیفیت جامع است. هدف مدیریت کیفیت جامع، ایجاد تحول در شیوه عملکرد و فعالیتهای سازمانی است. لذا میبایست به منظور درک صحیح از اهمیت مدیریت کیفیت جامع و میزان اثربخشی آن، باوری عمیق نسبت به مفاهیم، فلسفه و همچنین مبانی اصولی آن ایجاد شود. هدف از این پژوهش شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر در پیادهسازی مدیریت کیفیت جامع با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان همدان است.
روش بررسی: در این پژوهش با مرور مطالعات موضوعی، سیزده معیار فرعی در چهار بعد اصلیِ عوامل کارکنان، عامل سیستمها و فنون، عامل سازماندهی و عامل ارزیابی و بازخورد شناسایی شدند. در ادامه با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از نرمافزارExpert Choice اولویتبندی عوامل اصلی و فرعی از منظر خبرگان انجام شد.
یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده از دیدگاه خبرگان، وزن عامل کارکنان، عامل ارزیابی و بازخود، عامل سازماندهی و عامل سیستمها و فنون به ترتیب ۳۸۲/۰، ۳۱۷/۰، ۱۸۸/۰ و ۱۱۲/۰ به دست آمد. اولویتهای آنها نیز با توجه به هدف به ترتیب از یک تا چهار به دست آمد. همچنین بعد از تعیین وزن نهایی زیرمؤلفه ها، عامل آموزش با وزن (۱۹۷/۰) در اولویت اول، عامل ارتباطات با وزن (۱۶۳/۰) و عامل ارزیابی عملکرد با وزن (۱۳۰/۰) به ترتیب در اولویت دوم و سوم قرار گرفتند.
نتیجه گیری: بیشترین عامل موثر در پیادهسازی مدیریت کیفیت جامع عامل کارکنان میباشد. منطق این مورد را میتوان از تئوریهای موجود، فرض دلیل نمود. زیرا بحث مشارکت کارکنان و روحیه و کار تیمی و در کنار آن آموزش کارکنان از جمله مسائل مهم در استقرار مدیریت کیفیت جامع در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی همدان به شمار میآید.
عادله دقتی، نورمحمد یعقوبی، سحر سالار،
دوره ۵، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: در دنیای امروز نیروی انسانی به عنوان یکی از مزیتهای رقابتی هر سازمانی بشمار میرود. به همین منظور، توجه و مرتفع نمودن نیازهای وی یکی از مهمترین دغدغههای سازمانهای امروزی بشمار میآید. از جمله نیازهای نیروی انسانی در سازمان، حفظ و رعایت شأن، منزلت و کرامت آنهاست. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویتبندی زمینههای ارتقای کرامت انسانی انجام شده است.
مواد و روشها: این پژوهش از نظر هدف کابردی و به شیوه توصیفی- پیمایشی میباشد. نمونه آماری از میان مسئولین و خبرگان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان به تعداد ۳۵ نفر با استفاده از روش سرشماری و به صورت هدفمند انتخاب شد و سپس پرسشنامه تحلیل سلسله مراتبی در اختیار آنها قرار گرفت و سپس دادهها به وسیله نرم افزار Expert Choice ۱۱ و برمبنای روش AHP مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.
یافتهها: یافتهها نشان داد، بعد سازمانی در اولویت اول و از میان شاخصها، نفع شبکهای در اولویت اول و برقراری روابط انسانی قوی با دیگران در اولویت آخر قرار گرفت.
استنتاج: از میان زمینههای ارتقای کرامت انسانی، بعد سازمانی در اولویت اول و به عنوان مهمترین زمینه در ارتقای کرامت انسانی کارکنان این سازمان بشمار میرود و ابعاد عملکردی و رفتاری در اولویتهای دوم و سوم قرار دارند. همچنین، بعد ذهنی- روانی در رتبه آخر و به عنوان کماهمیتترین زمینه شناخته شده است.
جلوه امامی قره حاجلو، علی گل افشانی، علی صالحی، امین قنبری،
دوره ۹، شماره ۱۶ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف کلی پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد استقلال دانشگاهی با رویکردهای دلیلگرا و علتگرا در دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری آن را کلیه اساتید هیات علمی دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد ۱۵۳۷ نفر تشکیل میدادند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و بر اساس فرمول کوکران تعداد ۳۰۸ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه محقق ساخته استقلال دانشگاهی با رویکرد دلیلگرا و علتگرا با ۷۳ سوال استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار به تایید متخصصان رسید و روایی سازه آن نیز تایید شد. پایایی ترکیبی و مقدار آلفای کرونباخ آنها نیز بالای ۷/۰ محاسبه شد که مورد تایید میباشد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد که؛ استقلال دانشگاهی با رویکرد دلیل گرا دارای سه بعد «استقلال علمی، استقلال فکری و استقلال در روابط ملی و فراملی» و بعد استقلال علمی دارای چهار مؤلفه (تحقیق و پژوهش، برنامهریزی درسی و آموزشی، آزادی علمی و ارزیابی و تضمین کیفیت برنامهها)، بعد استقلال فکری دارای سه مؤلفه (حفظ مالکیت فکری، نقادی فکری و تولید و ارتقای فکری و فرهنگی) و بعد استقلال در روابط ملی و فراملی دارای دو مؤلفه (ارتباطات و روشها و سیاستها) میباشد. که بعد استقلال علمی دارای بیشترین رتبه و بعد استقلال در روابط ملی و فراملی دارای کمترین رتبه است. همچنین استقلال دانشگاهی با رویکرد علت گرا دارای دو بعد «استقلال سازمانی و استقلال مالی» و بعد استقلال سازمانی دارای پنج مؤلفه (اهداف و سیاستها و قوانین، ارزیابی و تضمین کیفیت، برنامه ریزی و خدمات، امور اداری و داخلی، تامین نیروی انسانی) و بعد استقلال مالی دارای دو مؤلفه (کسب و تامین بودجه و تخصیص بودجه و انباشت مازاد آن) میباشد که بعد استقلال مالی دارای بیشترین رتبه و بعد استقلال سازمانی دارای کمترین رتبه است.
دکتر عبدالله علی اسماعیلی، دکتر سیده زهرا حسینی درونکلایی، دکتر مهدی احمدی پناه، دکتر ارسطو گوران اوریمی، روانبخش گوران اوریمی، امین قنبری،
دوره ۱۰، شماره ۱۷ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: در یادگیری معکوس؛ مدرسان مکان را از آموزش مستقیم و در محیط یادگیری با گروه بزرگ تغییر داده، هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی فرایند یادگیری معکوس در آموزش دانشگاه علوم پزشکی مازندران بود.
روش بررسی: طرح تحقیق نیز از نوع آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی و اعضاء کمیته آموزش و توانمندسازی دانشگاههای علوم پزشکی (مازندران، تهران، بابل و ...) و در بخش کمی؛ کارکنان معاونت توسعه مدیریت و منابع، واحد بهداشتی و آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران بوده؛ در بخش کیفی با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی با ۱۲ نفر از خبرگان، مصاحبه عمیق انجام گرفته و در بخش کمی، برای سنجش مدل، پرسشنامه با روش طبقهای نسبی چند مرحلهای در بین ۳۱۰ تن از نمونهها توزیع گردید. روایی پرسشنامه با روش صوری و محتوایی و پایایی با روش آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. دادهها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که فرایند یادگیری معکوس دارای ۱۲ بعد بشرح انگیزه یادگیری، عوامل فردی، عوامل فرهنگ سازمانی، عوامل ساختاری، استقرار یادگیری معکوس، اقدامات تسهیلی، موانع و چالشهای سازمانی، موانع و چالشهای غیرسازمانی، بسترسازی و برنامهریزی، آگاهیبخشی، کیفیت آموزش و کیفیت یادگیری بودهاست. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی ابعاد مدل پارادایمی پژوهش، مورد تائید واقع شدند.
نتیجه گیری: به مسئولین دانشگاه علوم پزشکی مازندران توصیه میگردد؛ برای فراهمآوردن شرایط لازم برای استقرار یادگیری معکوس، تمهیدات لازم را با توجه به نتایج تحقیق حاضر، بیندیشند.
دکتر طاهره سازمند، حسن صالحی ذلانی، حمیدرضا مسافری قمیکلائی، غلامرضا پرکان، دکتر ارسطو گوران اوریمی، دکتر مهدی احمدی پناه،
دوره ۱۰، شماره ۱۸ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: هدف این پژوهش، بررسی تاثیر برنامه عملیاتی مشترک وزارت بهداشت بر بهرهوری سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی مازندران است. اهداف جزئی آن نیز به بررسی تاثیر برنامه عملیاتی مشترک وزارت بهداشت بر مولفههای بهرهوری (مشارکت کارکنان، رضایت و انگیزش کارکنان، بازخورد عملکرد، همکاری و حمایت سازمانی، آموزش کارکنان و اثربخشی و کارایی سازمانی) میپردازد.
مواد و روشها: تحقیق حاضر کاربردی است و چگونگی گردآوری دادهها، توصیفی و پیمایشی است؛ همچنین از جنبه زمانی، مقطعی و از نگاه نوع دادهها، کمی به شمار میرود. جامعه آماری پژوهش به تعداد ۱۰۲ نفر را کلیه کاربران سامانه برنامه عملیاتی مشترک وزارت بهداشت در ستاد دانشگاه علوم پزشکی مازندران تشکیل میدهند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان ۸۲ نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب گردید. جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه محقق ساخته بهرهوری انجام گرفت. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان فن و پایایی پرسشنامهها نیز از روش آلفای کرونباخ تحصیل شد. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آزمون های تی استیودنت، آنالیز واریانس و آنالیز واریانس با اندازههای مکرر در سطح معناداری ۵ درصد تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد اجرای برنامه عملیاتی مشترک وزارت بهداشت بر بهرهوری سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی مازندران تاثیر مثبت داشته است. همچنین از بین مولفههای بهرهوری سازمانی، اجرای برنامه عملیاتی مشترک وزارت بهداشت بر مولفههای مشارکت کارکنان، بازخورد عملکرد، آموزش کارکنان و اثربخشی و کارایی سازمانی تاثیر مثبت داشته است اما بر مولفههای رضایت و انگیزش کارکنان و همکاری و حمایت سازمانی تاثیری نداشته است.
استنتاج: امروزه سازمانهایی در مسیر رشد و پویایی موفق خواهند بود که با رویکرد مشتری محوری به دنبال کیفیت و بهرهوری باشند. همچنین دو رکن اصلی برنامهریزی نیز افزایش کارایی و اثربخشی است. لذا میتوان ادعا کرد که این دو واژه (بهرهوری و برنامهریزی) در تعامل نزدیک با یکدیگرند.
طاهره سازمند، میترا عباسی مقدسی، حمیدرضا مسافری قمی کلایی، نعیم یوسفی فرد، غلام رضا پرکان، مهتاب نیک پور،
دوره ۱۱، شماره ۱۹ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
سابقه و هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر یکپارچهسازی سیستم حضور و غیاب (ورود و خروج) کارکنان در بهرهوری سازمانی دانشگاه علوم پزشکی مازندران است و اهداف جزئی آن نیز به بررسی مولفههای یکپارچه سازی (مدیریت کارکرد، مدیریت مجوزها و قوانین، مدیریت مانده مرخصی، مدیریت گردش اسناد و درخواست ها، مدیریت شیفتهای بیمارستانی) میپردازد.
مواد و روشها: تحقیق حاضراز جهت هدف، کاربردی است؛ زیرا نتایج یافتهها میتواند برای حل مشکلات موجود درون سازمان و سایر ذینفعان مفید فایده باشد. از جهت چگونگی گردآوری دادهها، توصیفی و پیمایشی است؛ همچنین از جنبه زمانی، مقطعی و از نگاه نوع دادهها، کمی به شمار میرود. جامعه آماری پژوهش را کلیه کاربران سیستم حضور و غیاب (ورود و خروج) دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مازندران (در سطح ستاد و واحدهای تابعه) به تعداد ۵۰ نفر تشکیل میدهند که همگی دعوت به مشارکت (تکمیل پرسشنامه) شدند (سرشماری). جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه محقق ساخته بهرهوری (بر اساس طیف پنج گزینهای لیکرت) انجام گردید. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان فن و پایایی پرسشنامهها نیز از روش آلفای کرونباخ تحصیل شد. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آزمونهای تیاستیودنت زوجی، در سطح معناداری ۵ درصد تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد یکپارچهسازی سیستم حضور و غیاب (ورود خروج) کارکنان از طریق هر پنج مولفه آن (مدیریت کارکرد، مدیریت مجوزها و قوانین، مدیریت مانده مرخصی، مدیریت گردش اسناد و درخواست ها، مدیریت شیفتهای بیمارستان در سطح معناداری ۵ درصد در بهرهوری سازمانی تاثیر مثبت داشته است.
استنتاج: امروزه سازمانهایی در مسیر رشد و پویایی موفق خواهند بود که با رویکرد مشتری محوری به دنبال کیفیت و بهرهوری باشند. هدف از بهرهوری نیز عبارت است از نگرش و رفتاری مناسب برای استفاده بهینه و مطلوب از مجموعه قابلیتها و تواناییها. ضرورت پرداختن به موضوع فوق نیز به اهمیت نقش یکپارچهسازی سیستم حضور و غیاب (ورود و خروج) در راستای تحقق اهداف بهرهوری برمیگردد. از طرف دیگر نقش یکپارچهسازی و قابلیتهای آن از جمله مقولههایی است که در مباحث مدیریتی مورد توجه قرار گرفنه است که برای تضمین ثبات، موفقیت و دستیابی به اهداف سازمان ضروری است.