[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۵ نتیجه برای مازندران

مراد تقوی، دکتر علی تاجدینی، سیده صغری آرائی،
دوره ۴، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: میزان موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف ارتباط مستقیمی با عملکرد مدیران آن سازمان دارد، برای گریز از ارزش یابی ذهنی ضروری است در کنار توجه به معیارهای کاری، اخلاقی و ارزش­یابی، عوامل موثر بر عملکرد سازمانی نیز مطالعه گردد. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر عملکرد مدیران ستادی دانشگاه علوم پزشکی مازندران با استفاده از فرآیند سلسله مراتبی AHP پرداخته است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران ستادی دانشگاه علوم پزشکی مازندران به تعداد ۲۰ نفر ونمونه گیری از نوع سرشماری و ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. نرخ ناسازگاری محاسبه شده برای پرسش نامه ها ۰۷/۰ برآورد و برای تعیین روایی این ابزارها از روایی صوری و محتوایی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از تکنیک سلسله مراتبی AHP استفاده شد.
یافته ها: مهم­ترین معیارهای مرتبط با عوامل فردی موثر برعملکرد مدیران ستادی دانشگاه:بر اساس نتایج حاصل آراستگی ظاهر دارای بالاترین الویت و بعد از آن به ترتیب رعایت شعائر، اخلاق و رفتار ، فن بیان و سخن گفتن، ... می­باشد.
مهم­ترین معیارهای مرتبط با عوامل انسانی : بر اساس نتایج حاصل شرکت در فعالیت های اجتماعی سازمان دارای بالاترین الویت و بعد از آن به ترتیب .ایجاد محیط برد - برد ،  ... می­باشد.
مهم­ترین معیارهای مرتبط با عوامل فنی: بر اساس نتایج حاصل شرکت در ریسک پذیری دارای بالاترین الویت و بعد از آن به ترتیب به روز بودن دانش و اطلاعات و بکارگیری فناوری­های نوین ، .... می­باشد .
مهم­ترین معیارهای مرتبط با عوامل ادراکی: بر اساس نتایج حاصل داشتن تفکر سیستمی دارای بالاترین الویت و بعد از آن به ترتیب  به حل کننده مشکلات ، قدرت تصمیم گیری،  توانایی پیش بینی پیامدها ، ... می­باشد.
نتیجه­گیری: نتایج حاصل نشان داد که مهم­ترین عامل موثر برعملکرد مدیران مهارت­های فردی است و بعد از آن به ترتیب مهارت فنی، انسانی و ادراکی می­باشد.
دکتر منصور اسماعیل پور، دکتر نبی اله یوسفی گرجی، دکتر علیرضا اسلامبولچی، دکتر محمدرضا ربیعی مندجین، دکتر علیرضا امیرکبیری،
دوره ۹، شماره ۱۵ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

سابقه و هدف: آموزش‌وپرورش، به‌مثابه مهم‌ترین نهاد تربیت نیروی انسانی و مولد سرمایه اجتماعی، امری حاکمیتی قلمداد میشود که باید ضمن توسعه پذیری و کاهش تصدی‌گری‌های غیرضروری در بعد اجرا، زمینه چابکی سازمانی برپایه آخرین الگوهای علمی را فراهم آورد.اقتصاد آموزش‌وپرورش، در سنوات اخیر به یک چالش اصلی فراروتبدیل‌شده است. مدیریت بهینه منابع و مصارف، افزایش بهره‌وری، استفاده حداکثری از مشارکت‌های مردمی و افزایش سهم آموزش‌وپرورش از تولید ناخالص داخلی[۱]، در ردیف کشورهای منطقه و دنیا، نیازمند  جدید و متنوع است؛ علی الخصوص در حیطه علمی.
مواد و روش‌ها: در این تحقیق سعی شده تا با رویکرد جدیدی به مساله چابک سازی سازمانی نگریسته شود. دیدگاه فرآیندگرایی، روشی است که در آن با مقایسه فرآیندی که در زمان جاری در سازمان در حال اجراست با مدل تصحیح شده فرآیند که از  توسط محققین تعریف‌شده است، می‌توان انحرافات را شناخت و نسبت به موفقیت آن، پیشنهاد‌های لازم را مطرح کرد.
این پژوهش در چهارگام انجام می‌شود، در گام اول فایل وقایع دو نمونه از فرآیندهای فعلی آموزش‌وپرورش مازندران ایجادشده درگام دوم،  پالایش شده و سپس الگوریتم‌های آلفا، آلفا+، ژنتیک و هیوریستیک روی این داده ها اجرا می شودو در قدم پایانی به تجزیه‌وتحلیل مدل جدید پرداخته می شود. جهت تعیین میزان کیفیت فرآیندهای بازسازی‌شده، از چهار معیار کیفی تناسب، سادگی[۲]، دقت[۳] عمومیت[۴]  استفاده می‌شود. میزان تطابق مدل‌ها نیز با تدوین پرسشنامه‌ای که در اختیار کارکنان قرار داده می‌شود، سنجیده و تحلیل‌های آماریلازم عرضه می گردد.
 
[۱] GDP
[۲] simplicity
[۳] precision
[۴] generalization

دکتر طاهره سازمند، حمیدرضا مسافری، غلامرضا پرکان، دکتر ارسطو گوران اوریمی،
دوره ۱۰، شماره ۱۷ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

سابقه و هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه میان هوش هیجانی با مدیریت بحران پاندمی کرونا در دانشگاه علوم پزشکی مازندران است و پنج هدف جزئی آن نیز به بررسی رابطه مولفه‌های هوش هیجانی (مولفه درون فردی، بین فردی، سازگاری، مدیریت استرس و خلق و خوی عمومی) با مدیریت بحران پاندمی کرونا می‌پردازد.
مواد و روشها: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی به شمار می رود؛ جامعه آماری پژوهش را مدیران دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران (در سطح ستاد و واحدهای تابعه) تشکیل می‌دهند (۱۰۵ نفر) که بر اساس جدول کرجسی و مورگان ۸۲ نفربه صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع‌آوری داده‌ها از طریق دو پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی بار- آن و پرسشنامه محقق ساخته مدیریت بحران (بر اساس طیف پنج گزینه‌ای لیکرت) با ضرایب پایایی ۹۶/۰ و ۹۰/۰ انجام گردید. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان فن و پایایی پرسشنامه‌ها از روش آلفای کرونباخ تحصیل گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های تی استیودنت، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معناداری ۵ درصد تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: یافته های تحقیق نشان داد که از بین ابعاد هوش هیجانی، میانگین مهارت میان فردی از بقیه ابعاد بیشتر بود. همچنین بین سه بعد مهارت میان فردی، سازگاری و خلق عمومی با مدیریت بحران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. علاوه بر این یک رابطه معنادار مثبت بین نمره کلی هوش هیجانی و مدیریت بحران وجود دارد.
استنتاج: وظیفه خطیر دانشگاه علوم پزشکی مازندران حفظ و ارتقاء سطح سلامت جامعه می‌باشد و ضرورت پرداختن به موضوع فوق نیز به اهمیت نقش مدیریت بحران در راستای تحقق اهداف نظام سلامت برمی‌گردد. از طرف دیگر هوش هیجانی و قابلیت‌های آن از جمله مقوله‌هایی است که در مباحث مدیریتی مورد توجه قرار گرفنه و مدیریت بحران نیز یک بخش اساسی از مدیریت استراتژیک است که برای تضمین ثبات، موفقیت و دستیابی به اهداف سازمان ضروری است.
دکتر عبدالله علی اسماعیلی، دکتر سیده زهرا حسینی درونکلایی، دکتر مهدی احمدی پناه، دکتر ارسطو گوران اوریمی، روانبخش گوران اوریمی، امین قنبری،
دوره ۱۰، شماره ۱۷ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: در یادگیری معکوس؛ مدرسان مکان را از آموزش مستقیم و در محیط یادگیری با گروه بزرگ تغییر داده، هدف از پژوهش حاضر، مدلسازی فرایند یادگیری معکوس در آموزش دانشگاه علوم پزشکی مازندران بود.
روش بررسی: طرح تحقیق نیز از نوع آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی و اعضاء کمیته آموزش و توانمندسازی دانشگاه‌های علوم پزشکی (مازندران، تهران، بابل و ...) و در بخش کمی؛ کارکنان معاونت توسعه مدیریت و منابع، واحد بهداشتی و آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران بوده؛ در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه­گیری گلوله برفی با ۱۲ نفر از خبرگان، مصاحبه عمیق انجام گرفته و در بخش کمی، برای سنجش مدل، پرسشنامه با روش طبقه­ای نسبی چند مرحله­ای در بین ۳۱۰ تن از نمونه­ها توزیع گردید. روایی پرسشنامه با روش صوری و محتوایی و پایایی با روش آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. داده­ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی با نرم افزارهای SPSS و  Smart PLS تحلیل گردید.
یافته­ها: نتایج نشان داد که فرایند یادگیری معکوس دارای ۱۲ بعد بشرح انگیزه یادگیری، عوامل فردی، عوامل فرهنگ سازمانی، عوامل ساختاری، استقرار یادگیری معکوس، اقدامات تسهیلی، موانع و چالش­های سازمانی، موانع و چالش­های غیرسازمانی، بسترسازی و برنامه‌ریزی، آگاهی‌بخشی، کیفیت آموزش و کیفیت یادگیری بوده­است. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی ابعاد مدل پارادایمی پژوهش، مورد تائید واقع شدند.
نتیجه گیری: به مسئولین دانشگاه علوم پزشکی مازندران توصیه می­گردد؛ برای فراهم­آوردن شرایط لازم برای استقرار یادگیری معکوس، تمهیدات لازم را با توجه به نتایج تحقیق حاضر، بیندیشند.
طاهره سازمند، میترا عباسی مقدسی، حمیدرضا مسافری قمی کلایی، نعیم یوسفی فرد، غلام رضا پرکان، مهتاب نیک پور،
دوره ۱۱، شماره ۱۹ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده

سابقه و هدف: هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاثیر یکپارچه‌سازی سیستم  حضور و غیاب (ورود و خروج) کارکنان در بهره‌وری سازمانی دانشگاه علوم پزشکی مازندران است و اهداف جزئی آن نیز به بررسی مولفه‌های یکپارچه سازی (مدیریت کارکرد، مدیریت مجوزها و قوانین، مدیریت مانده مرخصی، مدیریت گردش اسناد و درخواست ها، مدیریت شیفت‌های بیمارستانی) می‌پردازد.
مواد و روش‌ها: تحقیق حاضراز جهت هدف، کاربردی است؛ زیرا نتایج یافته‌ها می‌تواند برای حل مشکلات موجود درون سازمان و سایر ذینفعان مفید فایده باشد. از جهت چگونگی گردآوری داده‌ها، توصیفی و پیمایشی است؛ همچنین از جنبه زمانی، مقطعی و از نگاه نوع داده‌ها، کمی به شمار می‌رود. جامعه آماری پژوهش را کلیه  کاربران سیستم حضور و غیاب (ورود و خروج) دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مازندران (در سطح ستاد و واحدهای تابعه) به تعداد ۵۰ نفر تشکیل می‌دهند که همگی دعوت به مشارکت (تکمیل پرسشنامه) شدند (سرشماری). جمع‌آوری داده‌ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته بهره‌وری (بر اساس طیف پنج گزینه‌ای لیکرت) انجام گردید. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان فن و پایایی پرسشنامه‌ها نیز از روش آلفای کرونباخ تحصیل شد. داده‌ها با استفاده از روش‌های آمار توصیفی و آزمون‌های تی‌استیودنت زوجی، در سطح معناداری ۵ درصد تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: یافته‌های این پژوهش نشان داد یکپارچه‌سازی سیستم حضور و غیاب (ورود خروج) کارکنان از طریق هر پنج مولفه آن (مدیریت کارکرد، مدیریت مجوزها و قوانین، مدیریت مانده مرخصی، مدیریت گردش اسناد و درخواست ها، مدیریت شیفت‌های بیمارستان در سطح معناداری ۵ درصد در بهره‌وری سازمانی تاثیر مثبت داشته است.
استنتاج: امروزه سازمان‌هایی در مسیر رشد و پویایی موفق خواهند بود که با رویکرد مشتری محوری به دنبال کیفیت و بهره‌وری باشند. هدف از بهره‌وری نیز عبارت است از نگرش و رفتاری مناسب برای استفاده بهینه و مطلوب از مجموعه قابلیت‌ها و توانایی‌ها. ضرورت پرداختن به موضوع فوق نیز به اهمیت نقش یکپارچه‌سازی سیستم حضور و غیاب (ورود و خروج) در راستای تحقق اهداف بهره‌وری برمی‌گردد. از طرف دیگر نقش یکپارچه‌سازی و قابلیت‌های آن از جمله مقوله‌هایی است که در مباحث مدیریتی مورد توجه قرار گرفنه است که برای تضمین ثبات، موفقیت و دستیابی به اهداف سازمان ضروری است.


صفحه 1 از 1     

Journal of Process Engineering

با عرض سلام
 لطفا طبق توضیحاتی که شفاها خدمت شما، عرض شد. در قسمت بارگذاری فایل فرعی باید فرم تعهد نامه پیوست شود.
 در قسمت فایل بدون نام نویسندگان ، فایل مقاله (که نام نویسندگان هم در چکیده فارسی و هم انگلیسی حذف شده باشد) بارگذاری شود.

و در قسمت بارگذاری فایل اصلی(مشخصات نویسندگان هم در چکیده فارسی و هم انگلیسی و به صورت فایل word) بارگذاری کنید .
 لطفا به نکات راهنمای تدوین برای نویسندگان توجه کافی شود و پس از اماده نمودن مقاله نسبت به بارگذاری آن اقدام نمایید

با تشکر 13/10/95

Persian site map - English site map - Created in 0.07 seconds with 29 queries by YEKTAWEB 4710